تصمیمگیری و حلمسئله در زندگی سه مرحله دارد:
۱- طراحی (planning)
۲- عمل (act)
۳- ارزیابی (evaluation)
دو مرحله از این مراحل تجربههای ذهنی هستند در ذهن مسئله را مرور میکنیم، تجزیه و تحلیل میکنیم، میسنجیم و اندازه میگیریم و سپس طراحی میکنیم.
به همان ترتیب نیز پس از اقدام به عمل درنگ میکنیم، مینگریم تحلیل میکنیم، جمعبندی میکنیم و به این نتیجه میرسیم که عملکرد ما چقدر کارآمد بوده است و کجا نیاز به تجدید نظر داریم. ولی اگر در میانه طراحی و ارزیابی اقدامی صورت نگیرد، حرکتی اتفاق نمیافتد ما فقط یک بازی ذهنی داشتهایم.
گروهی از آدمها بدون طراحی دست به عمل میزنند و بدون ارزیابی، اقدامات خود را ادامه میدهند! آنها که بدون طراحی دست به عمل میزنند رفتار تکانشی دارند و معمولا در زندگی شکستهای متعدد را تجربه میکنند و سرمایه بسیاری را از دست میدهند؛ آنها که بدون ارزیابی به رفتار خود ادامه میدهند سالها بدون تغییر به یک روال و سبکزندگی ادامه میدهند بنابراین از زمان عقب میمانند با هستی ناهماهنگ هستند، منزوی و مطرود میشوند و رشد نمیکنند. اما در این میان کسانی هستند که مرتب در حال طراحی و ارزیابیاند تجزیه و تحلیلهای زیادی میکنند ولی دست به عمل نمیزنند یا آنقدر تنبلند که به مرور تجربهها بسنده میکنند، یا آنقدر ترسو هستند که نگران تاثیر حرکت خودند. یا آنقدر حسابگرند که میخواهند صد در صد به درستی طرح خود اطمینان داشته باشند و بعد اقدام کنند. در هر صورت این افراد مخزنی از طرحها و ایدهها هستند، دیگران را به خوبی نصیحت میکنند، شعار زیاد میدهند اما اهل عمل نیستند. ایدههای آنها ممکن است برای دیگران مفید باشد ولی خودشان از آن ایدهها نفعی نمیبرند. این افراد سعی میکنند جای خالی عمل را هم با بازیهای ذهنی پر کنند. بنابراین پرحرف، پرادعا، ایرادگیر، عیبجو و بهانهگیر میشوند. از آنجا که خود عملی انجام ندادهاند که به ارزیابی آن بپردازند مشغول ارزیابی دیگران میشوند، دیگران را زیر ذرهبین میگذارند و از آنها ایراد میگیرند: با زیاد کردن فلفل غذا نمیتوان بینمکی آن را برطرف کرد.
برگرفته از کتاب "یک دو سه حرکت" نوشته دکتر سرگلزایی